چرا دکمه آقایان سمت راست و خانم ها چپ است؟

چون بیشتر مردم با دست راست کار می کنند به همین سبب دکمه های لباس را سمت راست میدوزند تا افرادی که به اصطلاح راست دست هستند به آسانی بتوانند دکمه های لباس خود را باز کرده یا ببندند. البته این موضوع در مورد لباس های مردانه کاملا صادق است اما بانوان چطور؟

 

چرا با آنکه بیشتر خانم ها مانند آقایان راست دست هستند دکمه لباسشون سمت چپ دوخته شده است؟ برای پاسخ به این پرسش باید عقربه های زمان را به عقب بچرخانیم و به گذشته های دور برویم. یعنی زمانیکه نخستین بار دکمه لباس ساخته شد و این دکمه کالایی لوکس و گرانبها به شمار می رفت و تنها مردمان طبقه مرفه اجتماع استطاعت خرید آنرا داشتند. این در حالی بود که زنان اشرافی در آن زمان هیچگاه لباس خود را شخصا به تن نمی کردند بلکه خدمتکاری داشتند که این کار را برایشان انجام می داد. چون خدمتکار برای بستن یا گشودن دکمه لباس بانوی خود می بایستی مقابل او قرار می گرفت دوزندگان لباس زنانه معمولا دکمه لباس را در سمتی قرار می دادند که خدمتکار بتواند به راحتی با دست راست خود آنها را باز کرده یا ببندد! از این رو دکمه لباس زنان را سمت چپ می دوختند. هر چند امروزه استفاده از دکمه عمومیت یافته و دیگر از آن خدمتکاران کمر باریک خبری نیست با این حال هنوز هم این اصل به قوت خود باقی مانده و دکمه های لباس های زنانه سمت چپ دوخته می شود.

سالروز اعلام تاسیس امپراتوری ایران، صدور نخستین منشور ملل و اعلا

  

سفالنبشته منشور ملل و حقوق بشر که کوروش در اکتبر ۵۳۹  پیش از میلاد آن را اعلام کرده بود و در جهان به « استوانه کوروش = سایرس سیلندر » معروف است

سیزدهم اکتبرسال ۵۳۹ پیش از میلاد، کوروش بزرگ بنیادگذار کشور ایران و نخستین شاه سراسری آن، بابل (بابیلونBabylon) را متصرف شد که دولت آن از زمان نبوکدنزر دومNebuchadnezzar (بخت النصر) راه ستمگری نسبت به مردم خود و ملل دیگر در پیش گرفته بود. ۱۳ اکتبر را «پروفسور بلیک» به استناد کتب دینی در دایره المعارف کلیسای مسیح درج کرده است و آن را کاملا دقیق می داند. تصرف قلمرو امپراتوری بابل به دست ارتش ایران ۲۹ اکتبر همین سال ( ۱۶ روز بعد) تکمیل شد و در همین روز (۲۹ اکتبر ۵۳۹  پیش از میلاد) اعلامیه تاریخی کوروش که از آن به عنوان نخستین «منشور ملل و حقوق انسان» نام برده می شود و سفالنبشته اش معروف به استوانه کوروش (عکس بالا) موجود است صادر شد. مورخان اروپایی برپایه محاسبات تقویم نگاران این قاره،  ۱۲ اکتبر ۵۳۹ پیش از میلاد را روزی نوشته اند که کوروش وارد شهر بابل پایتخت یک امپراتوری به همین نام شده بود که قلمرو آن تا مدیترانه (لبنان امروز) امتداد داشت. (در این زمینه به مطالب ۱۲ اکتبر این سایت مراجعه شود).
یکانهای ارتش کوروش پس از محاصره بسبتا طولانی بابل و انحراف مسیر رود فرات، از محل مجرای خروجی این رود از شهر، وارد آنجا شده بودند زیرا باروی شهر (دیوارهای آن) بسیار قطور و غیر قابل رخنه بود. بابل شهری در جنوب عراق امروز (تقریبا ۹۰ کیلومتری جنوب بغداد امروز) و پایتخت دولتی بود که قلمرو آن تا مدیترانه از جمله فلسطین امروز (جودا Judah) امتداد داشت. شهر بابل بارویی بسیار مستحکم داشت و طبق برخی نوشته ها محاصره شهر توسط ارتش ایران، ۱۶ روز طول کشیده بود. شهر"حله" حاکم نشین ایالت بابل عراق در نزدیکی خرابه های بابل ساخته شده است.
تصرف بابل در بیستمین سال ایجاد دولت واحد (مرکزی) ایران (در سال ۵۵۹ پیش از میلاد که مبدا تاریخ نیز قرار گرفته بود) صورت گرفت. کوروش در روز ورود به بابل ایجاد امپراتوری ایرانیان مرکب از مناطق مسکونی سه طایفه پارس و ماد و پارت (ایران واحد) و سرزمین های متصرفی (در طول ۲۰ سال پس از تاسیس دولت مرکزی ایران) را که قبلا دولتهایشان دشمنانشان ایرانیان بودند و صدمه می زدند اعلام داشت. سه طایفه ایرانی از قبیله بزرگ آرین ها (آریایی ها) بوده که به فلات ایران مهاجرت کرده بودند و برای خود دولتهای محلی تشکیل داده بودند. پدر کوروش از پارسها و مادرش از مادها بود. به این ترتیب ۱۲ و یا ۱۳ اکتبر سال ۵۳۹ پیش از میلاد را سالروز اعلام تصمیم کوروش به تاسیس امپراتوری پارسیان می دانند. (دولت واحد ایران مرکب از مناطق محل سکونت سه طایفه آرین ۲۰ سال قبل از این و در سال ۵۵۹ ژیش از میلاد بوجود آمده بود).
مراسم دو هزار و پانصدمین سالروز تاسیس امپراتوری ایران با ده سال تاخیر در اکتبر ۱۹۷۱ در استان فارس (تخت جمشید و پاسارگاد) برگزار شد. علت تاخیر، نداشتن پول بود زیرا در آن زمان درآمد ایران از صدور نفت رقمی نسبتا کم بود.
باید توجه داشت که آرین ها تنها گروه انسانی بودند که در عهد باستان، به صورت سایر ملل معاصر خود، بت پرست نبودند و از یک مدنیت پیشرفته برخوردار بودند و نسبت به یکدیگر مهر و محبت فراوان داشتند و رعایت قانون و اخلاق از خصوصیات بارز آنان بود.
مضمون چند اصل از منشور ۲۹ اکتبر کوروش بزرگ (سایرس ذا گریت) از این قرار است:
مردم در رعایت آداب، رسوم و مذهب خود آزادند و قوانین محلی به همان صورت سابق اجرا خواهند شد. استقلال داخلی سرزمین ها محترم و محفوظ خواهد بود. تنها تغییری که به وجود خواهد آمد این است که مناطق که قبلا کشورهای کوچک و ضعیفی بودند و همیشه دغدغه تعرض دیگران و زورگویی حاکمان خود را داشتند از این پس بخشی از یک امپراتوری بزرگ مشترک المنافع (اتحادیه ملل) خواهند بود که ضامن صلح، ثبات و آرامش آنها است که در سایه آن هرگونه پیشرفت، به ویژه تجارت میسر و «حکومت قانون» تضمین خواهد بود و خودسری مشاهده نخواهد شد. اسیران جنگی پس از اتمام جنگ باید آزاد و به اوطان خود بازگردانده شوند و فروش آنان و مصادره اموال اکیدا ممنوع خواهد بود. شهربان (ساتراپ) هر منطقه مسئول جان، مال و حیثیت هر یک از اتباع در آن منطقه است و ....
مضمون آن قسمت از منشور کوروش که در آن اختصاصا مردم بابل مورد خطاب قرار گرفته اند به این شرح است: بابلیان نباید نگران باشند، احدی به اسارت گرفته نمی شود، اموال کسی مصادره نخواهد شد مگر پس از رسیدگی کامل به جرمی که مرتکب شده و پس از تایید شخص او (کوروش)، سربازان فاتح حق خرید بدون پرداخت عوض و نیز چشمداشتی به مال دیگران نخواهند داشت و بدرفتاری نخواهند کرد و اگر تخلفی دیده شود شخصا رسیدگی خواهد کرد و ....
کوروش سپس اسیران بنی اسرائیل را که پاره ای از آنان از سال ۵۸۶ پیش ازمیلاد در بابل بازداشت بودند آزاد کرد و به هزینه ایران به اوطان خود باز گردانید و هزینه تجدید بنای مساکنشان را از خزانه دولت ایران پرداخت کرد. وی همچنین دستور داد بنادر صور و صیدا در فنیقیه (لبنان امروز) که توسط بابلی ها ویران شده بودند با هزینه ایران باز سازی شوند. نبوکدنزر دوم امپراتور بابل در حمله سال ۵۸۶ میلادی به مناطق ساحلی مدیترانه خرابی های فراوان به بار آورده بود و اسراییلی هایی را که در برابر او مقاومت کرده بودند به بابل منتقل و به عنوان اسیر در این شهر بازداشت کرده بود.
کوروش از بابل به فرعون مصر که قدرت بزرگی در جهان آن روز بود پیام فرستاد که اگر بر ضد ایران توطئه نکند و در صدد تعرض بر نیاید اطمینان داشته باشد که سرزمین او مورد حمله ارتش ایران قرار نخواهد گرفت. کوروش این پیام را پس از آن فرستاد که شنید فرعون نگران حمله ارتش ایران است و به این ترتیب از او رفع نگرانی کرد.
کوروش هنوز در بابل بود که اعلام داشت که از آن پس شهرهای همدان، شوش و بابل پایتخت نوبتی ایران خواهند بود تا تبعیضی میان شهرها نباشد. از نظر او همه شهرهای ایران هم ارز خواهندبود، ولی پس از مرگ، مایل است او را در «پاسارگاد» دفن کنند و در هر جا که بمیرد کالبدش باید به پاسارگاد پارس منتقل شود. «تاریخ» نشان داد که این وصیت دقیقا به اجرا در آمد و آرامگاه او ــ مردی که مورد احترام جهانیان است و در کتب دینی از او به نیکی یاد شده است ــ در پاسارگاد قرار دارد و گذشت زمان هنوز به آن گزند وارد نساخته است.
به این ترتیب، مهرماه (اکتبر) برای ایرانیان میهندوست به این مناسبت ها هم ماهی بزرگ است.

گور بزرگ مردی که مورد احترام جهانیان است و در طول ۲۵ قرن به آن گزند وارد نشده، اما اخیرا شنیده است که سدسازی جاری ممکن است به آن آسیب وارد آورد!

 

بر گرفته از تاریخ ایرانیان

حافظ

 

روز بزرگداشت شمس الدین محمد،حافظ شیرازی بر شما ایرانیان نیک پرور و پارسایان و پاسداران شعر و ادب پارسی فرخنده و خجسته باد.

حافظ از شاعران بزرگ ایرانی است که بیشتر مردم جهان وی را شناخته و با منش و کردار بی همتای این شاعر توانمند زمانه ها آشنا هستند .

با درک درست از خوانش سروده های حافظ در می یابیم که حافظ از بسیاری حالات آدمیان در هر عصر و هر زمان آگاه بوده و براستی می شود او را یک بزرگ مرد خدا دانست.

امید است به یاری پروردگار از خوانندگان و پاسداران راستین این شاعران بزرگ باشیم و همواره برای گستردن نیکی ها ی جاودانه در راستای فرهنگ اصیل ایرانی قدم بگذاریم.

ایرانی نیک پیمان:آریانا آریارمن

بزرگ داشت حافظ

 

 : مختصری از زندگینامه حافظ:

شمس الدین محمد ملقب به لسان الغیب غزلسرای بزرگ و نامی ایران در قرن 8 میزیست. تاریخ دقیق ولادت وی مشخص نیست شاید حدود سال 727 . گویند پدرش بهاالدین بازرگانی اصفهانی بوده که در کازرون با زنی از آن محل ازدواج کرده و خیلی زود در ایام کودکی شمس الدین محمد از دنیا رفت. پس از آن حافظ با مادرش زندگی سختی را در پیش گرفت و برای کسب نان به کارهای سخت و توانفرسا پرداخت و به سختی به تحصیل علوم پرداخت و در مجالس درس علما و بزرگان زمان خود حضور یافت.و چون در ایام جوانی حافظ قرآن بود حافظ تلخص کرد.وفات وی در شصت و چند سالگی در سال 792 یا 791 اتفاق افتاد .و پس از وفاتش شخصی به نام محمد گلندام اشعار وی را جمع آوری کرد. حافظ علاوه بر غزلهایش رباعی ،ساقی نامه و مثنوی نیز دارد ولی شهرتش به خاطر غزلهای پرارزش اوست .

 

ادامه مطلب ...